متفرقه
سلام به دخترک ناز و شیطون خودم
هر چی از شیطونیهات بگم بازم کمه.یه چند وقتی بود وقتی با هم میرفتیم جایی از پیشم دور میشدی و جا میخوردی تا من نبینمت و من که میترسیدم و دنبالت میگشتم ومیدیدم یه گوشه رفتی جا خوردی میگم چرا اینجایی من کلی دنبالت گشتم و ترسیدم با خنده میگی داشتم گم بشم این هم یه جور بازیته مثلا" دوبار همچین بلایی سرم اوردی و کلی میترسیدم بار دوم که اومدم خونه کلی باهات صحبت کردم و تنبیه شدی و از شکر خدا دیگه این کارو نمیکنی
یه روز تو خونه نمیدونم سر چی گریه کردی بعد از چند دقیقه که خودتم یادت رفته بود ازم سوال میکنی مامان من گریه کردم ؟گفتم نه میگی پس چرا اشکم اینجاه(زیر چشات)
یه روز که از مهد اوردم خونه کلی کار داشتم گفتم اوووووف خسته شدم میگی میخواستی ساعت 2نیای دنبالم میخواستی ساعت 5 بیای منو میگی کلی خندیدمآخه الکی واسه خودت ساعت میگی
این هم یه روز تو خونه داشتی بازی میکردی مثلا" مامان شدی و با دخترت داشتی میرفتی بازار
این هم مال وقتیه که اومدم مهد دنبالت
یه روز هم رفتیم دور میدون معلم پارک
نازیتا و ایلین دارن ورزش میکنن
آماده شدی بریم کلاس زبان
دخترک درس خون ما تو راه خوابش برده (چون صبح زود بیدار میشی میری مهد)
مربی زبان ازتون خواسته بود یه گربه بزرگ و ماهی کوچیک بکشین . این هم از هنر دختر جون
موفق باشی عزیزم