تولد قمری نازگلم و دشت نیلوفر آبی+تولد آیناز جون
26 ذی الغده تولد قمری دخترکمه که میشه دوشنبه منو بابایی امروز یعنی یکشنبه در 3سال و10 ماه و 18 روزگیت بردیمت دشت نیلوفر آبی که خیلی جای با صفاییه .
وقتی پیاده شدی همون اول گفتی چقدر قشنگه ای کاش خونه ما اینجا بود خوشحالم که خوشت اومده و دوست داشتی
وایسادی به تماشای اردکها
این هم از برکه ای که توش نیلوفر آبی بود ولی گل نداشتن
اینجا میخواستی بری پیش اردکها کفشتو گل کردی و برگشتی
عجب ژستی گرفته خوشگله مامان
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پنجشنبه هفته قبل (93/6/27) تولد آیناز جون بودیم(دختر زهرا دوست مامانی) اولش یه خورده خجالت کشیدی چون زیاد همو نمیبینیم ولی بعد تازه یخت باز شده بود که اومدیم خونه
ببین چه جوری داری با دستت کلنجار میری تا ژستی که خاله ی آیناز گفته بگیری
این دختر خانمی که پیشته نیتا جون دختر دوستم فائزه هست
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
لغات نازیتاگونه:
میری تلفن خونه برمیداری و همینجوری چندتا شماره میزنی و از اون طرف میگه شماره مورد نظر موجود نمیباشد میای میگی مامان من زنگ زدم میگه جووود (موجود)نمیاد شماره