نازیتا نفس مامان نازیتا نفس مامان ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات کودکی نازیتا

روزمرگی های دخترم

1393/5/17 2:27
نویسنده : مامان مهدیه
539 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دختر گلممحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

میخوام یه کم از کارهات بگم که چقدر شیرینی و دوست داشتنیبوس

چند شب پیش منو بابایی تو اتاق لم داده بودیم هر دو خسته بودیم بابایی بهم گفت که برم خربزه بیارم منم که حوصله نداشتم گفتم لطفا" خودت بیار فوری گفتی شما نمیرین پس من برم بیارم منو میگی خندهخنده

 

خونه مادر جون بودیم با مادر جون داشتی صحبت میکردی و میگی مادر جون شما میخواهید سگ بخرین مادر جون هم به حالت سوالی ازت پرسید بخریم؟ گفتی به نظر من نخریدسوالتعجب

 

چند روز پیش داشتم لباستو عوض میکردم  جیجیتو میکشی میگم چرا اینجوری میکنی میگی میخام بزرگ بشهتعجبخجالت

 

همیشه از پله ها که میریم بالا میگی بیا مسابقه هر کی زودتر بره جالب اینجاشه که جیغ میزنی میگی من باید زودتر برم و برنده بشم اگه من زودتر برم گریه میکنی میگی من میخاستم برنده بشمگریهشاکی

 

چند روز پیش تو صندلی گیر کردی یهو دیدم داری گریه میکنی اومدم دیدم تو صندلی گیر کردی خیلی ترسیدم نمیدونستم چه جوری بیارمت بیرون نمیدونم دیگه چه جوری بیرون کشوندمت اون لحظه خیلی ترسیدم نشد که ازت عکس بگیرم ولی عکس صندلی میزارم ببین اخه چی شد که رفتی اون تو من که تو عجبشمتعجب

 

 

 

با هم تو خونه بازیه نون بیار کباب ببر میکنیم اگه من رو دستت بزنم خوب چیزی نمیگی و دستت میزاری زیر حالا که نوبت من میشه من سریع دستمو میکشم تو هم گریه که چرا نمیزاری دستتو بزنم برات توضیح میدم که بازی اینجوریه ولی قبول نمیکنی منم مجبورم که کوتاه بیام و بزارم که رو دستمو بزنی راضیای شیطون و حقه باز مامانیچشمک

 

 

مشغول بازی با سگ عموزبان

 

با چوب داری میزنی تو سر سگ بدبخت گیج

 

 

 

حالا یه چند تا عکس از تولد سپنتا جون که تولد شلوغی بود تو سوله جشن گرفته بودن

 

 

 

لپشو ببین خنده

 

حسین و میلاد دارن بهتون فشفشه میدن

 

کیک اندازه قدت هست

 

 

این فشفشه یه خورده میوفته روی پات به اندازه یه نقطه کوچولو انگشتت  میسوزه و جوراب شلواریت هم یه کوچولو سوراخ میشه البته اینقد سرگرم بودی اونجا چیزی بهم نگفتی و وقتی اومدیم خونه بهم نشون دادی غمگین

 

 

 

 

پسندها (14)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

مامان تینا و...
17 مرداد 93 9:21
قربون این دختر شیرین ودوست داشتنی برم من
**مامان آزیتا**
17 مرداد 93 10:46
عزیزم کارات خیلی شیرینه خداحفظت کنه گلم
مامان مهدیه
پاسخ
خیلی ممنون آزیتا جان
مامان فتانه
17 مرداد 93 16:34
هههههههههههههه میخوام جیجیم بزرگ بشه
samira
17 مرداد 93 20:16
عزیزم چقدر شیرین زبونی شما عجب کیک جانانه‌ای تولد ش مبارک باشه
مامانی هیما
18 مرداد 93 14:00
ای جونم قربونش بشم ،مامانی ما شما رو لینک کردیم
خاله خانوم
19 مرداد 93 4:33
چه دختر ناز و ملوسی دارین .خدا حفظ کنه این عروسکو راستی منم برای عشق خاله پست جدید گذاشتم دوست داشتی سربزن
مامان مهدیه
پاسخ
حتما" خاله جون
مامان زری
25 مرداد 93 1:24
خیلی بانمک شدی چقدرم حرفات شیرینه بخصوص اون جواب مادر جونت دوست دارم عزیزم بوس
مامان مهدیه
پاسخ
مرسی گلم .این هم از طرف ما
مامان مطهره
25 مرداد 93 11:35
ميشه بپرسم شما كجايي هستين؟
مامان مهدیه
پاسخ
ساری عزیزم
مامان خدیجه
25 مرداد 93 12:23
همیشه به شادی وجشن وای مردم از خنده دخمل شیرین زبون
مهدیه مامان تبسم
27 مرداد 93 9:54
سلام. همیشه مامان مهدیه عزیزم با دخمله دوست داشتنی و خوشگلش شاد باشند.آمین
مامان مهدیه
پاسخ
ممنونم از دعای خیرت عزیزم