نازیتا نفس مامان نازیتا نفس مامان ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

خاطرات کودکی نازیتا

مهد کودک

1393/2/13 15:59
نویسنده : مامان مهدیه
360 بازدید
اشتراک گذاری

دختره نازم قراره از امروز بره مهد آخه کلاسهای مامانی شروع شد و نمیتونم هر روز تو رو خونه کسی بزارم برای همین تصمیم گرفتم بزارمت مهد چند روز پیش رفتیم صحبت کردیم و خانم مربی لیست خرید داد من و شما رفتیم خرید کلی ذوق و شوق داشتی وقتی بابایی اومد فوری اوردی و بهش نشون دادی.زیبا

این هم عکس بعضی از اونا

این هم از عکس گل دختری من موقع رفتن به مهد

این هم تو حیاط مهد

از جلوی در مهد دو گرفتی رفتی تو به خانم سلام کردی و رفتی بغل مربیت . بغلگفتم من برم خیلی زود قبول کردی  وباهام بای بای کردی بای بایفکرشو نمیکردم اینقدر خوب بمونی خانم مربی گفت چون امروز روز اولته ممکنه خسته بشی خستهیه خورده زودتر بیام دنبالت ولی وقتی اومدم قبول نکردی نهکه بریم بهم گفتی مامان تو برو من میمونم خلاصه یه خورده وایسادم وقتی بچههای دیگه مامانهاشون اومدن شما هم قانع شدین.راضی

تا اومدیم خونه فوری برای بابای زنگ زدی تلفنو تعریف کردی که رفتم مهد  وبازی کردم و اومدم خونهآرام. خیلی گرسنت شده بود دیگه خودت غذا خوردی و بعد غذا هم یه سره با خودت بازی میکنی ادای مربی رو در میاری .خنده

چند روز پیش داشتی تو خونه با خودت خاله بازی میکردی یه گوشه دنج پیدا کردی و مثلا" شده بود خونت منو با هیجان صدا زدی که بیام ببینم خیلی ذوق داشتی.خندونک

چند روز پیش تو خونه بهم گفتی مامان میخام نینی بگیرم گفتم از کجا گفتی به بابا میگم برام بخره خندم گرفت قه قههو گفتم نینی گریه میکنه  گریهجیش میزنه تو که نمیتونی گفتی خوب من ساکتش میکنم اگه هم جیش زد میشورمش محبت. الهی مامان فدای اون فکر و خیالهای بچگیت بشهبوس

یه روز من تو خونه کار داشتم بهت گفتم برای بابا زنگ بزن تلفنبگو مامان میگه زود بیا زنگ زدی وبه بابا گفتیبابا بیا مامانی زوده اینقده خندم گرفتمخنده بابای رو بگو که اصلا" متوجه نشد چی گفتیسوال

آخه تلفن زدنو بهت یاد دادم همش برای بابا جونی و مادر جون زنگ میزنیچشمک

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان مهدیه
13 اردیبهشت 93 16:17
سلام دوست عزیزم دوقلوهای من سارا و ثنا زنگیان تو جشنواره نوروزی شرکت کردن ممنون میشم به وب ما بیاین و بهشون رای و امتیاز5 رو بدین
مامان مهدیه
پاسخ
حتما"
مامان فتانه
14 اردیبهشت 93 23:51
مبارکت باشه وسایلت خیلی قشنگه
مامان مهدیه
پاسخ
چشات قشنگه